"http://www.w3.org/TR/html4/loose.dtd"> مطمئن شو - چشمای خیس
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چشمای خیس
ساعات خوبی در وبم داشته باشید نظر یادتون نره
صفحه نخست               ATOM               عناوین مطالب وبلاگ              نقشه سایت
درباره وبلاگ


از این دنیا بیزارم
آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ

سیاه پوشیده بود به جنگل آمد....

            من هم استوار بودم وتنومند!

     من را انتخاب کرد

  دستی به تنه وشاخه هایم کشید..

      تبرش را در آورد وزد زد...

محکم و محکم تر...

   به خودم میبالیدم

    دیگر نمیخواستم درخت باشم آینده ی خوبی در انتظارم بود

 میتوانستم یک قایق باشم شاید هم چیز بهتری

درد ضربه هایش بیشتر می شد و من هم به امید روزهای بهتر توجهی نمیکردم

     اما ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد..شاید او تنومند تر بود

شاید هم نه!

اما حداقل به نظر مرد تبر به دست آن درخت چوب بهتری داشت

شاید هم زود از من سیر شده بود و دیگر جلوه ی براش نداشتم

مرا رها کرد با زخم هایم و او را برد...

من نه دیگر درخت بودم نه تخته سیاه مدرسه نه عصایی برای پیرمرد ونه قایق..وخشک شدم..

میگویند این رسم شما انسانهاست

قبل از ان که مطمئن شوید انتخاب میکنید و وقتی با ضربه هایتان طرف مقابل را آزار می دهید

او را به حال خودش رها کنید!

ای انسان تا مطمئن نشدی تبر نزن! تا مطمئن نشدی احساس نریز

   دیگری زخمی می شود...

خشک می شود




موضوع مطلب :

یادداشت ثابت - سه شنبه 93 شهریور 19 :: 2:25 صبح

پیوندها
لوگو
از این دنیا بیزارم
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 9
  • کل بازدیدها: 75516