تو همنفسم هستی و نفسهایم عطر تنهایی را میدهد .
تو همسفرم هستی و جاده زندگی رسم غریبگی را به من یاد میدهد .
تو مال منی و من مال تو نیستم، باران منی و من کویری بیش نیستم .
دیدی که در آینه ی چشمان خیسم ، چشمان تو حتی یک ذره هم خیس نشد !
من پر از درد بودم و خسته ، اما دل تو حتی یک ذره هم دلگیر نشد !
هستی و انگار نیستی ، گاهی حتی فراموشم میکنی و از من میپرسی که تو کیستی؟
تو با منی و من تنها نشسته ام ، تو در قلبمی و من اینک یک دلشکسته ام !
نیستی و من تنها مانده ام ، آنقدر دلم گرفته که اینجا با غمها جا مانده ام ...
موضوع مطلب :